آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان جوجه کوچولو - وقتی زنت خونه نیست چه کار میکنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت!
373- ترکه میره سیگار فروشی: آقا سیگار برگ دارین؟ خیر. پس یک بسته کوبیده بدین! 374- روزی راننده کامیون به یک پیچ رسید، دولا شد آن را برداشت! 375- ترکه میخوره زمین، کمونه میکنه بعدش تو کلانتری میگه: من رضایت نمیدهم! 376- یه ترکه سرشو قیرگونی کرده بود، میگن چرا اینجوری کردی؟ میگه: بینیام چکه میکرد! 377- ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، «روی» ماشین بابام کار میکنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، «زیر» ماشین مردم کار میکنه! 378- ترکه عینکش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گیج رفت، نزدیک بود بیفته! 379- در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من میخوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار میگیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟ 380- ترکه نبض بیمار را گرفت و گفت: نمیدانم مریض مرده یا ساعت من خوابیده! 381- ترکه چهار تا قالب صابون میخوره تا به مرز خودکفایی برسه! 382- موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من دارید؟ 383- ترکه خبر داغ میشنود، گوشش میسوزد! 384- دوتا پسر حوصلهشان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم ماهواره نگاه میکنیم و اگر سکه روی لبهاش ایستاد میریم درس میخونیم! ادامه مطلب ... ![]() ![]() |